دوست دارم در کارم بهترین باشم

نوشته شده توسط محمدرضا کلانتر در تاریخ .

 گویندگانی که در دهه‌های اخیر به دوبله پیوسته‌اند، فرصت‌های بهتری نصیب‌شان شده و سریع‌تر به نقش‌های خوب و ماندگار رسیده‌اند. پانته‌آ (سمیه)‌ رهنمون از جمله دوبلورهایی است که اوایل دهه80 به این عرصه وارد شده و به دلیل جنس صدایش به جای کودکان و نوجوانان نیز صحبت کرده است. «سارا کرو»، «لونتیک و دوستانش» (در نقش اصلی)‌، «بوفالوی قهرمان» (لینا)‌، «میلیونر زاغه‌نشین» (جمال)‌، «گربه‌های اشرافی» (برلیوز)‌، «رابین هود»، «فوتبالیست‌ها»، «آب تیره» و «ماتریکس» از جمله کارهای معروف اوست. با او که فعالیت‌هایی در زمینه بازیگری، اجرای تلویزیونی و گویندگی عروسکی نیز دارد، گفت‌وگویی انجام داده ایم.

 

 تمايل به كارهاي هنري چگونه در شما شكل گرفت ؟

 از كودكي به كارهاي هنري علاقه‌مند بودم. در دوران راهنمايي و دبيرستان در گروه‌هاي سرود و تواشيح حضور داشتم و بازيگري و كارگرداني تئاتر نيز انجام دادم و جوايز زيادي در اين زمينه ها به دست آوردم .

 چگونه متوجه شديد صدايتان براي دوبله مناسب است؟

 هم كلاسي‌ها و معلم‌هايم كه مي‌دانستند دوبله چيست من را تشويق كردند به اين كار بپردازم . من هم علاقه‌مند شدم در اين زمينه تست صدا بدهم . البته قبول شدن براين چندان مهم نبود ، فقط مي خواستم بدانم كه مي توانم از پس آن بر بيايم يا نه . 6ماه بعد از ثبت‌نام از ما خواستند براي تست صدا به شبكه 4 برويم . در تست اول كه دي‌ 1379 بود، متن يك صفحه‌اي به ما دادند و گفتند از روي آن بخوانيم. صدا را ضبط كردند. در تست دوم كه آقايان مقامي و افشاريه و احتمالا قنبري و خانم هاشم‌پور بودند، صحنه‌اي از يك فيلم را به ما نشان دادند و گفتند وقتي بازيگر شروع كرد به صحبت كردن، ما هم شروع كنيم و وقتي تمام كرد، قطع كنيم. يك‌بار تمرين كرديم و من با حس همان بازيگر گويندگي كردم. در همان جلسه گفتند قبول شده‌ام از سال 1380 كلاس هايي برايمان برگزار شد كه نزديك به 2 سال طول كشيد . خانم رفعت هاشم پور استاد بخش هاي عملي و كار در استوديو بودند و استادان دانشگاه فيزيولوژي و آناتومي حنجره را تدريس مي كردند .

  بعد از دوره كارآموزي اولين بار چه زماني و در چه اثري گويندگي كرديد ؟             

 گويندگي هاي دوره كارآموزي ضبط مي شد اما پخش نمي شد . شش ماه بعد از گويندگي‌هاي رسمي، اولين بار در سريال ايراني «بابا باران» آقاي مناني يكي از نقش‌هاي اصلي را به من دادند. معمولا بايد چند سال بگذرد تا نقش اصلي را به كسي بدهند، بخصوص در آثار ايراني، اما از خوش‌شانسي من بود كه آقاي مناني اعتماد كرد و آن نقش را به من سپرد. بعد از آن هم در فيلم كارتوني سارا كرو براي نقش اصلي انتخاب شدم.

 اوايلي كه وارد محيط دوبله شديد ، آدم هاي باسابقه با شما كه تازه كار بوديد چگونه برخورد مي كردند ؟                                                                           

از همان ابتداي ورودم هميشه برخوردها با من خوب بوده است      

 اگر نقش اصلي را به شما نمي‌دادند احتمال داشت هنوز در دوبله باشيد؟

شايد. خيلي از دوستانم كه بازيگر يا مجري بودند به خاطر اين مساله رفتند و هيچ وقت هم بازنگشتند. البته به نظرم موفقيت آدم‌ها به ذهنيت‌شان برمي‌گردد. اگر با ذهنيت منفي وارد دوبله مي‌شدم، شايد هيچ وقت نقش اصلي را به من نمي‌دادند و برخورد بد هم مي‌كردند.

 جز گفتن نقش اصلي، چه عامل ديگري در دوبله باعث شد دوام بياوريد و آن را به كارهاي ديگر ترجيح دهيد؟

دوبله برايم مثل دانشگاه و هر فيلم نيز درسي از زندگي است. من، هم از آن فيلم و هم از پيشكسوتانم درس ياد مي‌گيرم. از طرفي تجربه كردن حس‌هاي مختلف با قرار دادن خودم به جاي شخصيت‌هاي گوناگون جالب و دوست داشتني است.

 شما نقش اصلي را ترجيح مي‌دهيد در حالي كه به نظر مي‌رسد خود نقش مهم‌تر از اصل و مكمل بودن آن است.

من دوست دارم در كارم بهترين باشم و از همه استعدادي كه خدا به من داده استفاده كنم. البته هميشه سعي مي‌كنم در هر نقشي كه به من واگذار مي‌شود بهترين و زيباترين گويندگي را داشته باشم.

 اما دوبله از آن حرفه‌هايي است كه حق انتخاب در آن تقريبا وجود ندارد.

بله، اما مدير دوبلاژ براساس توانايي گوينده به او نقش واگذار مي‌كند و من تا الان خدا را شكر نقش‌هاي خوبي نصيبم شده است. هميشه سعي كرده‌ام نقشي را كه با من داده مي‌شود، دوست داشته باشم. البته كار ما كلا براساس اعتماد است. ما به مدير دوبلاژ اعتماد مي‌كنيم و او هم با توجه به شناختي كه از توانايي‌هاي ما دارد و كارهايي كه انجام داده‌ايم نقش را براي ما در نظر مي‌گيرد.

 به نظر شما امروزه با توجه به اين كه بسياري از مردم با يك يا چند زبان خارجي آشنا هستند و نسخه اصلي آثار هم در دسترس است، باز هم دوبله لازم است؟

صددرصد. شما به امكانات خودتان نگاه نكنيد. كساني كه در روستا زندگي مي‌كنند نمي‌توانند به كلاس زبان بروند. در شهرها هم همه به زبان خارجي مسلط نيستند، اگر هم باشند اكثرا زبان انگليسي مي‌دانند. اگر دوبله نباشد فقط آدم‌هاي تحصيل كرده مي‌توانند فيلم ببينند. با زيرنويس هم كه نمي‌شود به بيان و حس بازيگر توجه كرد.

 همين حسي كه شما مي‌گوييد در دوبله از بين مي‌رود، چون دوبلور و مدير دوبلاژ بايد 2 خطي را كه بازيگر گفته در يك خط خلاصه كنند و در دهان بازيگر بگذارند. اين خلاصه كردن باعث مي‌شود بعضي كلمات حذف شود و ريتم حرف زدن بازيگر تغيير كند.

با توجه به زبان‌هاي مختلف ريتم ديالوگ‌گويي بازيگران تندتر يا كندتر از زبان فارسي است و بنابراين گاهي اوقات ديالوگ بيشتر يا كمتر از تيپ سينک بازيگر ترجمه مي‌شود و اين توانايي همكاران من است كه سينک‌گويندگي مي‌كنند.

 بازيگر طبق زبان خودش و به خاطر ويژگي‌هاي نقش مثلا كشدار صحبت كرده است. در دوبله همان را براي اين كه در دهان بازيگر جا شود، فشرده مي‌كنند. اين حس، ديگر همان حس مورد نظر بازيگر و كارگردان نيست.

 اين به تفاوت‌هاي 2 زبان مربوط مي‌شود و نمي‌توان كاري كرد، اما حس را قبول ندارم. بيشتر گوينده‌ها حس را خوب و درست درك كرده و ايفا مي‌كنند. البته استثنا هم وجود دارد. هر گوينده‌اي بسته به توانايي‌هاي خاصش تلاش خود را براي بهتر دوبله كردن فيلم انجام مي‌دهد و اين درست نيست كه به خاطر يك يا چند فيلم كه تعداد اندكي گويندگي نامناسب داشته‌است كل دوبله را زير سوال ببريم. بايد ببينيم گوينده‌اي كه حرف زده چه كسي است و فيلمي كه دوبله شده چه فيلمي است و زبانش چيست.

 با اين اوصاف اگر يك فيلم خارجي مورد علاقه‌تان را به 2 شكل زبان اصلي با زيرنويس و دوبله شده همزمان به دست بياوريد اول كدام نسخه را مي‌بينيد؟

 من اول دوبله شده‌اش را مي‌بينم و بعد نسخه اصلي‌اش را. در برخوردهايي كه با مردم داشته‌ام، فهميده‌ام آنها به كار ما بسيار علاقه‌مندند. به نظرم دوبله ايران هنوز هم جزو بهترين‌هاست و دوبلورهاي ما نيز جزو بهترين دوبلورهاي دنيا هستند.

 چگونه تشخيص مي‌دهيد كه دوبله ايران بهترين است؟ مگر دوبله كشورهاي ديگر را ديده‌ايد؟

 بله، نمونه‌هايي ديده‌ام كه صدا به صداي اصلي بازيگر نزديك نبوده و از نظر سينک و حس هيچ ربطي به بازي بازيگر نداشته است. دوبله جزو مشاغل خاص محسوب مي‌شود كه به سال‌ها كسب تجربه نياز دارد. هرگز كسي يك‌شبه دوبلور نمي‌شود. به قول معروف نابرده رنج، گنج ميسر نمي‌شود.

 سخن پاياني؟

هميشه حمايت‌ها و پشتيباني‌هاي اطرافيان و تشويق آنها در موفقيت آدم‌ها تاثير بسزايي دارد. درباره من هم اين‌گونه بوده است و حمايت‌ها و همدلي‌هاي پدر، مادر و خانواده‌ام در موفقيت‌هايم بسيار تاثير داشته كه صميمانه از آنها تشكر مي‌كنم.

 

گفتگو کننده : محمدرضا کلانتر

(این گفتگو پیش از این در اردیبهشت سال 1391 در «قاب کوچک» ضمیمه روزنامه جام جم منتشر شده است.)

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن

تحلیل آمار سایت و وبلاگ